7.6.10

whispers in the dark

دلم میخواهد به با هیچ کس بودن فکر کنم.و دستم را ورای این دیوار های خار دار ببرم.حتا به قیمت زخمی شدن.حد اقل اینطور هوای تازه و نسیم بهاری را حس می کنمشاید آنجا هم دستی برای گرفتن باشد
شاید او هم از چراغ قرمز ها رد شده باشد.
آن وقت مشت می کوبد به دیوار.
آن قدر که سست شود و نتواند مقاومت کند.
بعد من دیوار او را بر می اندازم و  ورود به قلمرو هیچ کس را به هم تبریک میگوییم.با هم به سرزمین های ناشناحته و فراموش شده می رویم
پروانه میگیریم و بعد آزادش می کنیم.مثل خودمان.کلکی میسازیم و بلند ترین آبشار ها را طی می کنیم.
شاید هم گریزی همه ی این ها را فقط پایین آبشار انجام دهیم
بلند ترین کوهستان ها را در کوتاه ترین زمان فتح می کنیم.آخر ما ققنوسی داریم که می تواند تا بالای کوه با خودش ما را ببرد.خوب است با ققنوس که خانه اش نوک قله است آنجا برویم بایستیم و سرکی بکشیم به همه ی دنیا.
آخر می شوذ همه ی دنیا را از نوک کوهی که ققنوس خانه اش در آن است دید
پ.ن: whipsers in the dark

6 comments:

قطره said...

چه آهنگ ِ قشنگی

چپ بال said...

تمام آهنگ های یانی رویایی و قشنگن
مخصوصا این یکی که عـــــــــــالیه

ansherli said...

ممنون بابت کامنتت نازیلای عزیز
لینکت کردم

Anonymous said...

sakht bud

خانم كوچولو said...

خوش به حالتون كه ققنوس دارين

bahar said...

bale!!!!! baaaleee!!!!bale!

kheyli bahal bud mese hamishe!
bia postamo bekhun!
bbin chi shod aghebate bad haye hamvare!