29.4.10

یه تغییر اساسی

همیشه از تغییر کردن خوشم میومده.
از تنوع
تازه شدن
اما این دفعه یه کم فرق میکنه.
این تغییر نیست.
تغیییییییییییییییره
حتی نمیدونم امسال میرم یا سال آینده؟؟؟؟
میدونم که شرایط بهتر میشه اگه برم
ولی از بلاتکلیفی خوشم نمیاد.
از اون طرف هم از خیلی چیزا باید دل بکنم
اما خوب میشه دوباره از اول شروع کرد.
رفتنم خیلی مزایاش نسبت به معایبش بیشتره
اینجا خیلی چیزا هست که آزارم میده  و با رفتن حل میشه
و نزدیک شدنم به هدفم...
اینا تنها چیزایین که باعث امیدواریم و خوشحال شدنم میشه.
و همین خودش کافیه
پ.ن:منظورم از تغییر رفتن به یه شهر دیگس.
البته نمیدونم بعد از امتحاناتم میرم یا تابستونو اینجا هستم.اگه از بعد امتحاناتم برم خیلی بهتره از اینه که شهریور ماه برم چون میتونم خودمو با شرایط تطبیق بدم.
پ.ن:تنها دلبستگیم توی این شهر دوستامن.
پ.ن:بالاخره تاریخ امتحانات مشخص شد و روز تولدم(بیست و یکم)امتحان ریاضی دارم اما مهم نیست.مهم اینه که فرداش امتحانی نذاشتن.




3 comments:

omid said...

[گل] محفل هم اندیشی مشکلات جوانان [گل]
سلام . از دیدن مطالب وبتون لذت بردم بیاین به منم سر بزنین . منتظرم . ممنون[گل]

امیر said...

به تغییر عادت می کنی.باورت نمیشه شبای اولی که از خونواده جدا شده بودم و به هر بهانه ای می رفتم تو حموم خوابگاه و کلی گریه می کردم...

bahar said...

بابا تو دیگه چه دل گنده ای داری؟!
مابدون تو چه کنیم؟!