23.3.10

بوی کتاب نو...

امروز رفتم کتاب فروشی.منم که وقتی میرم اینجا جو گیر میشم دلم میخواد همه ی کتاب ها رو یه جا بخرم
اما خب جیبم اجازه نمیده دیگه.
امروز از اون کسی که خریدار رو راهنمایی میکنه پرسیدم:
ببخشید آقا من یه کتابی میخوام که در مورد جنگ جهانی دوم باشه
رفت سمت قفسه ی کتابای تاریخی گفتم:نه رمان میخوام
اول مکثی کرد بعد رفت سمت قفسه های رمان
یه نگاهی به کتابا کرد.خلاصه فهمیدم که بنده خدا یادش نیمد چیزی
گفت حالا چرا جنگ؟چون خودت جنگو ندیدی؟؟؟
منم بیخیال همچین کتابی شدم و به جاش:گلوله(مجموعه داستان های مینیمال)
خاطرات یک مغ(پائولو کوئلیو)
داستان کوتاه(مجموعه مکتبها سبک ها و اصطلاح های ادبی و هنری)رو خریدم
پ.ن:اگر کسی رمانی رو میشناسه که با جنگ جهانی دوم در ارتباط باشه به من بگه لطفا
پ.ن:وقتی کتاب میخرم قبل از باز کردن و خوندنش اول چشمامو میبندم و کاغذ هاشو بو میکنم.بوی کتاب نو...
آخ

6 comments:

NazaNiN said...

آخخخخخخخخ گفتیییییی...
منم دقیقا" دیروز کتاب فروشی بودم
D:...هی میخاستم کتاب بردارم هی نگاه به کیفم می کردم :-">..4 تا کتاب برداشتم یکیشون اسمش آن گوشه ی دنج سمت چپ؛نویسندش ایرانیه مجموعه داستانه ولی فوق العادس جایزه منتقدین و.. هم برده...یکیشون چشم سومه...راجع به یه مردی که از زندگی توی تبت نوشته (البته زیاد به خوندنش علاقه ندارم)...یکیشونم قلعه ی حیوانات که کتاب فروشه می گفت خیلی معروفه ولی الان نویسندش یادمن نی..آهان دل انگیز ترین شعر های مشیری هم گرفتم خیلی جالب بود..
بعد که می خاستم تخفیف بگیرم به مرده می گفتم آقا تنخخخخخدااا من دارم پول های عیدیمو خرج می کنم :دی..بابام انقدر مسخرم کرد...گفت این چه طرز تخفیف گرفتنه :دی...مغازه دار های اینجا خیلی دندون گردن...اصلا" تخفیف نمی دن عوضیااا...
مممم...الانم از کافی نته جفت کتاب فروشی اومدم...
ولی منم خیلی این حس رو دارم اصلا" دلم میخاد یه استخر کتاب داشته باشم توش شیرجه برم :دی

NazaNiN said...

یه چیز دیگه هم این که خیلی دلم واست تنگیده...
SmS هام اصلن بهت نمیرسه...
مممممم..اینجا هم خیلی خوبه جات خالی...
یه چیز دیگه:نایلا نظراتت اصلا" خوب نیس...
یکی این که کد تایید گذاشتی...خیلی آدمو خسته می کنه...برش دار.
یکی دیگه هم این که الان تو کاری کردی که اگر کسی جی میل نداشته باشه نمی تونه برات کامنت بزاره...
برو توی تنظیمات نظر دادن رو برای همه آزاد بزار...
از راه دووووووررر یه عالمه میبوسمت.
باااااااایییی...

رضا said...

سلام. مبارک باشه، هم وبلاگ، هم کتابا

امیر said...

سلام.وبلاگ نو مبارک خانوم.یه بار دیگه اومدم ولی نتونستم کامنت بزارم.راستی جالبه که منم چند روز پیش رفتم این کتاب گلوله رو بگیرم ولی هر جا رفتم نداشتن.ولی بالاخره گیرش میارم.رمانهای خزه و "مرگ کسب و کار من است" هر دو ترجمه شاملو ، "جاده فلاندر" اثر کلود سیمون ، "دکتر فاوست" اثر توماس مان در مورد جنگ دوم به نظرم میرسن.موفق باشی دوست کتاب باز من!

گیس طلا said...

کتاب سیمای زنی در میان جمع نوشته هاینریش بل
کتابهای اندره مالرو

عموفیروز said...

درباره جنگ ویتنام رو اگه خواستی (که پیشنهاد میکنم حتمن بخواه، چون اگه نخونی واقعا یه کتاب محشر رو ازدست دادی) "زندگی، جنگ و دیگر هیچ" از "اوریانا فالاچی" رو پیشنهاد میکنم.
ترجمه لیلی گلستان.
انتشارات امیرکبیر.
کتاب گلوله را دوست دارم.
اما از کئیلو خوشم نمی آید.
پایدار باشید.
راستی من یک معرفی کتاب کرده ام که فکر میکنم به دردتان میخورد. در وبلاگم کمی پایینتر که بروید میبینید.